توافقی که به نفع ثبات منطقه است
به گزارش وبلاگ برداری، دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا با طیفی از چالش ها در سیاست خارجی روبرو است. از جمله این موارد می توان به موضوعاتی چون کره شمالی، روسیه، آمریکای لاتین، ایران، خاورمیانه و غیره اشاره نمود.
در روزهای اخیر نیز شاهد بودیم که رئیس جمهور آمریکا در سفر غیرمنتظره و از پیش اعلام نشده وارد افغانستان شد که به گفته ناظران و تحلیلگران هدف ترامپ از این سفر فعال نشان دادن سیاست خارجی آمریکا در قبال افغانستان است. طی این سفر اشرف غنی به بگرام رفت و ملاقاتی با رئیس جمهور آمریکا داشت که این ملاقات می تواند برای ترامپ حائز اهمیت باشد چرا که در دفعات قبل حامد کرزای به بگرام نرفت و این جز مواردی است که ترامپ می تواند در جهت فعال و پویا بودن سیاست خارجی آمریکا روی آن مانور دهد. دولت افغانستان طی یکسال گذشته از لحاظ روحی و روانی ضعیف شده بود که علت اصلی آن سیاست های آمریکا و به خصوص رایزنی های زلمای خلیلزاد در قطر با طالبان بود؛ چرا که این مذاکرات بدون حضور نماینده دولت کابل انجام می شد. آنچه که جامعه و مردم افغانستان بدان امیدوار بودند پشتیبانی و حمایت واشنگتن از کابل بود و سفر ترامپ می توانست تا حدودی این امید را زنده نگه دارد.
اگر کارنامه آمریکا در طول این سالها در افغانستان را مورد آنالیز قرار دهیم چیزی جز شکست مشاهده نمی کنیم. دولت سازی، برقرای امنیت و ثبات و همچنین بازسازی کشور از جمله موارد مهمی بود که واشنگتن در آن ناکام بود. شاید پیشرفت در مسائل مدنی و گسترش رسانه ها و شبکه های اجتماعی را بتوان از اقدامات مثبت در طی سالهای اخیر دانست. عدم تحقق اهداف سبب شده تا آمریکا به فکر کاهش هزینه های خود در افغانستان و بالطبع خروج نیروهایش باشد. در مدیریت داخلی کشور افغانستان ضعف ها و مشکلاتی عمده ای وجود دارد که ما حتی شاهد عدم اعلام نتایج انتخابات تا به این لحظه هستیم که اگر هم اعلام گردد نتایج ثبات انگیزی را برای این کشور به همراه نخواهد داشت. در نتیجه حتی احتمال می رود که این انتخابات بدون نتیجه باقی بماند و تنها چیزی که اعلام گردد به توافق نرسیدن طرفین باشد. از طرفی امکان برگزاری انتخابات مجدد نیز تا تابستان سال آینده به دلیل مسائل آب و هوایی وجود ندارد. در چنین شرایطی شاید موضوعی به نام سازش مطرح گردد تا طی آن همه طرفین به نوعی به اجماع برسند؛ بدین معنا که توافقی بین احزاب داخلی افغانستان، دولت، طالبان و گروه های مخالف شکل بگیرد تا در این راستا زمینه ها برای شکل گیری دولت موقت تا فرا رسیدن موعد انتخابات جدید فراهم گردد. بنابراین مدیریت در داخل، از جانب مخالفین و هم از جانب قدرت های خارجی به گونه ای اعمال شد که افغانستان در این برهه در بدترین شرایط ممکن قرار گیرد.
در مورد احتمال شکل گیری توافق بین آمریکا و طالبان نیز افق روشنی وجود ندارد و اختلافات در سطح گسترده ای واقع شده است. آمریکا به همین دلیل فشارهای زیادی به طالبان وارد کرد و حتی بیان کردند که آنها آتش بس را پذیرفته اند که یکی از شروط توافق بین الافغانی بود. در ادامه سخنگوی طالبان بیان کرد که ادعای دولت آمریکا کذب بوده و این گروه آتش بس را قبول ننموده است و وجود چنین معضلاتی سبب شده تا ما شاهد توافقی موثر و کارآمد نباشیم؛ توافقی که در صورت حصول می تواند هم به نفع مردم افغانستان و هم ثبات منطقه باشد.
پاکستان که یکی از حامیان توافق بین آمریکا و طالبان بوده به نوعی از سیاست های آمریکا تبعیت می نماید. از همین رو آمریکا نیز همیشه سعی نموده تا به یاری پاکستان گروه طالبان را وارد معادله ای با دولت افغانستان کند و به طور طبیعی امتیازهایی را نیز برای خود محفوظ خواهد داشت. فرایند مذاکراتی که تا کنون به این مرحله رسیده طبق همین روال بوده است.
اما نکته ای که شاید از همه مهمتر باشد میزان تاثیرپذیری افغانستان از وقایع جاری منطقه است. وجود حاکمیت ضعیف در کشور مخاطراتی به همراه دارد و به نوعی می تواند نیروهای خارجی در منطقه را به سمت خود بکشاند. در چنین شرایطی زمینه برای اعمال قدرت این نیروها و سازماندهی آنان فراهم می گردد که تبعات حاصل از این اقدامات به افزایش و گسترش بی ثباتی می انجامد. هر چه ثبات در کشورهایی چون سوریه و عراق بیشتر گردد و دولت مرکزی و حاکمیت آن تقویت گردد عرصه بر گروه های تروریستی تنگ تر خواهد شد و این نیروها جای دیگری را برای ادامه فعالیت های خود انتخاب می نمایند که دارای حاکمیت قوی نباشد.
310311
منبع: خبرآنلاین